پان ترکیسم 2
گرگهای خاکستری، نماد پانترکیسم
اندیشه پان ترکیسم، یعنی یکی کردن همه سرزمینهایی که ساکنان آن به یکی از زبانهایی که ریشه آنها به زبانهای آلتایی میرسد نخستین بار از سوی یک خاورشناس مجارستانی یهودی تبار بنام آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شدهبود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار میکرد. [۵]ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان.[۵] بعدها یهودیها و صهیونیستهای دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در کتاب خود «Introduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de» به شکلدهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت.[۵] پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمیخوریم بنام آرتور ل. دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترکزبانها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد.[۵] این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترکان جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت .
سقوط سلطان عبدالحمید دوم نتایج مطلوبی در محدوده امپراتوری عثمانی به بار نیاورد. به جای روشنفکرانی که با روحیه دموکراتیک پرورش یافته، و طرفدار حکومت پارلمانی بودند، افسران و نظامیان متعصب رشته امور را در دست گرفتند. در ۱۹۰۸م شمار اعضای حزب اتحادوترقی که از ۳۰۰تن تجاوز نمیکرد، در ۱۹۱۴م به ۳۵۰هزارتن رسید. در ماههای اکتبر و نوامبر ۱۹۱۰مجمع عمومی حزب اتحاد و ترقی به مدت ۱۳روز برگزار شد. شعار ترکان جوان در این مجمع چنین بود: «ترکیه تنها از آن ترکان است». سیاست ترکی کردن کشور، اعتراض اقوام غیرترک تابع امپراتوری را برانگیخت. به عنوان نمونه در دانشکده افسری یکی از استادان اعلام نمود که: «برای ما ملیت ترک بیش از دین اسلام اهمیت دارد، و غرور نژادی بزرگترین فضیلتهاست». در همان جلسه یک افسر عرب ، زبان به اعتراض گشود و گفت: « همه عثمانیان ترک نیستند . اگر امپراتوری را بدین شکل تلقی کنیم ، کلیه عناصر غیرترک به جای اینکه بخشی از تشکیلات سیاسی زنده امپراتوری عثمانی را تشکیل بدهند ، بیگانه شمرده خواهند شد »
در پی اجرای سیاست ترکی کردن در ۱۹۱۰م عربها و دروزیهای فلسطین و عراق، نیز آلبانیایها، در ۱۹۱۱م در یمن و در ۱۹۱۲م در مقدونیه و بار دیگر در آلبانی مردم سربه شورش برداشتند. در بند اول قانون اساسی ترکیه چنین آمده بود: «ترکیه کشوری است غیرقابل تقسیم. هیچیک از بخشهای آن در هیچ شرایطی حق جدایی ندارد». این به معنای عدم پذیرش حق خودمختاری برای اقوام غیرترک درون امپراتوری بود. مقایسهٔ شمار نمایندگان مجلس ترکیه در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۱۰م سیاست ترکی کردن کشور را مجسم میسازد. در مجلس ترکیه که در ۷شوال ۱۳۲۶ق/۲نوامبر۱۹۰۸م گشایش یافت، از مجموع ۲۳۰نمایندهٔ مجلس، عربها ۴۵، آلبانیاییها ۲۲، ارمنیان ۱۰، بلغارها ۵، صربها ۴، یهودیان ۴، کردها ۲، دروزیها ۱ و ترکان ۱۰۷ نماینده داشتند. شمار نمایندگان ترک کمتر از نصف نمایندگان مجلس بود، ولی در ۱۹۱۰م ترکیب نمایندگان تغییر یافت. در این مجلس شمار نمایندگان ترک ۲۲۸تن، یونانیان ۲۷، بلغارها ۴، عربها ۳، ارمنیان ۴، یهودیان ۳، والاخها یک تن بود. جنگ بالکان در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۳م دگرگونیهایی در اوضاع داخلی ترکیه پدید آورد. در دسامبر ۱۹۱۲ معلوم شد که دولت ترکان جوان از نیروهای متحد بالکان شکست خواهد خورد. یأس و نومیدی ترکیه را فرا گرفت و سبب انتقادهای شدید شد. در این زمان از کریمه، قفقاز، غازان، خیوه، تاشکند و نواحی دیگری که در مسیر پانتورانیسم فعالیت داشتند، کمکهایی به مقصد ترکیه ارسال گردید و احساسی در روشنفکران آنجا پدید آورد که آنان اروپایی نیستند، بلکه آسیایی هستند. این احساس موجب تقویت نظر پانتورانیستهای ترکیه شد و در آنان احساس نزدیکی با ترکیزبانان آسیا را فراهم آورد و ترکگرایی اوج گرفت. خالده ادیب نوشت: آرزوی من دستیابی ترکان جهان به عظمت و استقلال سیاسی و فرهنگی است. محمد امین رسولزاده در یکی از شعرهای خود ضمن اشاره به سرزمین ترکان چنین نوشت: «این کشور پهناور که بر ۳ قاره گستردهاست، متعلق به ماست، توران، توران مقدس»
با شروع جنگ جهانی دوم، بویژه پس از حملة آلمان نازی به اتحاد شوروی در ۱۳۲۰ ش / ۱۹۴۱، پان ترکیسم با حمایت مالی برلین در ترکیه از نو جان گرفت و گروهی سازمان یافته از پان ترکیستها برای وارد کردن ترکیه به جنگ در کنار متحدین دست به اقداماتی زدند. اما پس از شکست آلمان در نبرد استالینگراد و پیشروی ارتش سرخ به سوی غرب و بالارفتن احتمال پیروزی شوروی در جنگ، سیاست چشم پوشی دولت در برابر فعالیتهای پان ترکیستی تغییر یافت و ۲۳ تن از فعالان این اندیشه ، که احمد زکی ولیدی طوغان نیز در بین آنها بود، در شهریور ۱۳۲۳ / سپتامبر ۱۹۴۴ محاکمه و به زندان محکوم شدند . با شروع جنگ سرد اتهامات بر ضد پان ترکیستها در دادگاهها فروکش کرد .
پس از فروپاشی شوروی در اوایل نیمة اول دهه ۱۹۹۰، تمایلات فروخورده پان ترکیستی ، به شکلی نه چندان چشمگیر ، در جمهوری آذربایجان فرصت ظهور یافته و حتی احزابی با نامهای «حزب گرگ خاکستری آذربایجان» (به ترکی: آذربایجان بوزقورت پارتیاسی) و «حزب توران معاصر آذربایجان» (به ترکی: آذربایجان چاغداش توران پارتیاسی) در آنجا تشکیل شده است .
به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس: «هر جا که پرسش حل نشدهای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز میکنند» . مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان ترکیست ، بیان میدارد که «مسائل علمی حل نشدهای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساختهاست .
پان ترکیسم در استانهای ترک زبان ایران و بویژه در آذربایجان، به عللی چون اختلاف مذهبی بین آذربایجان و ترکیه، جنگهای طولانی بین ایران و عثمانی و تجارب تلخ اشغال آذربایجان از سوی نیروهای عثمانی، زمینهای برای رشد قابل ملاحظه نداشته و به طور کلی بیش از آن که درون جوش باشد، پدیدۀ ناپایداری بودهاست .
در ایران پان ترکیسم بر روی چند موضوع به گونهای برجسته متمرکز شدهاست و این جریانات مورد تحریف و وارونهنمایی در جهت مصادره به مطلوب اندیشۀ پان ترکیسم قرار گرفتهاست .
1. ضعیف نشان دادن و وابسته کردن زبان پارسی تنها به قوم پارس و کم رنگ کردن نقش زبان پارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک اقوام ایرانی
2. نشان دادن تباری غیر ایرانی برای قوم آذری (درحالی که آزمایشهای DNA نشان میدهد آذریها بیشتر ایرانی هستند تا ترک)
3. ارائۀ آمارهای جمعیتی غیر از آمار رسمی کشور نظیر ۳۰ میلیون ترک ساکن در ایران
4. یکسره رد کردن وجود اصطلاح و تبار آریایی و تاریخ ایران باستان و همچنین القاء این موضوع که واژه و نام ایران پیشینهای ندارد
5. تحریف قراردادهای ترکمنچای و گلستان و اشاره به دو تکه شدن کشوری به نام آذربایجان در پی این قراردادها
6 . ترک خواندن مادها، سکاها، سومریها، عیلامیها، اورارتوییها، میتانیها، مانناییها، هیتیها، کاسیها، اشکانیان ، تورانیان ، مولانا، بیرونی، نظامی گنجوی، بابک خرمدین و...) درصورتی که خاورشناسان و تاریخدانان ، ترک تبار بودن اقوام و افراد ذکر شده را همیشه رد کردهاند(
6. تاختن به بزرگان و نامآوران فرهنگی و تاریخی کشورهای پیرامون به ویژه ایران
دیگر فعالیتهای پانترکیسم در ایران عبارتند از:
1. دست بردن در جاینامها برای مصادره این نامها به سود خود: )اورمو (ارومیه )باکی(باکو) فارسستان (ایران)، قشقایستان (استان فارس) آزربایجان جنوبی (آذربایجان ایران) و...
2. تحلیلهای ناکارشناسانه و کاملا نادرست درمورد زبانهای ترکی و فارسی و... مبنی بر قانونمند و توانمند بودن زبانهای ترکی و مغولی و ناتوانی زبان فارسی و دیگر زبانهای هندواروپایی مانند: انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و...)
. 3 مطرح کردن زبان ترکی به عنوان تنها فاکتور هویت آذریهای ایران، در صورتی که هویت هر انسان از سه فاکتور: ملیّت + نژاد+ زبان تشکیل میشود
کشورهای هدف اندیشۀ پان ترکیسم و کشورهای ناخرسند از این اندیشه عبارت اند از:
ارمنستان، روسیه، ایران، چین، یونان، قبرس، گرجستان، بلغارستان و افغانستان
(مصطفی کمال پاشا آتاتورک)، یکی از منتقدان ایدئولوژیهای فراکشوری و جهانی مانند پانترکیسم بود و ترجیح میداد ناسیونالیسم را در داخل مرزهای ترکیه جایگزین آن کند؛ هرچند اقدامات او در راستا و به سود پانترکیسم انجام پذیرفت .
پانترکیسم مشابه احساسات سایر گروههای ملی است ، به استثنای اینکه در پی کسب نوعی آرایش سیاسی است تا به جای یک گروه ملی خاص تمامی مردم ترک تبار را در برگیرد . بنابراین ، ناسیونالیسم ترکی یک جنبش فراملی است که در صدد تشکیل واحدی سیاسی مبتنی بر روابط فرهنگی مردم ترکتبار است . هر چند از محبوبیت این جنبش به تدریج کاسته شده و در طی تاریخ معاصر به حرکت خود ادامه داده، اما بهطور کلی بیشترین حمایت از این جنبش، در خلال و پس از فروپاشی امپراتوریهایی که در محدودة مردم ترکتبار بودند، و به طور محسوستر در جریان افولامپراتوری عثمانی و روسیه به عمل آمدهاست.
یکی از اولین نویسندگانی که از احتمال تشکیل جنبش ملی ترک خبر داد، شرقشناس آرمینیوس وامبری بود که در دهة ۱۸۶۰ نوشتن در خصوص این موضوع را آغاز کرد. با وجود این مشهورترین مدافع ناسیونالیسم ترکی اسماعیل بای گاسپرینسکی (1 ۱۸۵<span lang="FA" dir="LTR" style="font-size: 14pt; font-family: Tahoma, sans-s
|